ابوحفض سغدی (قرن اول و یا قرن سوم و چهارم)
برخی وی را اولین پارسی زبان دانسته اند با این بیت:
اهوی کوهی در دشت چگونه دوذا
او ندارد یار بی یار چگونه بوذا
لقبش ابن الاحوص و اختراع ساز شهرود را به وی نسبت می دهند.
سهراب سپهری (۱۵ مهر ۱۳۰۷ در کاشان – ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ در تهران)
سهراب سپهری در ۱۵ مهرماه ۱۳۰۷ در کاشان به دنیا آمد. پدربزرگش میرزا نصرالله خان سپهری نخستین رییس تلگرافخانه کاشان، پدرش «اسدالله» و مادرش «ماه جبین» نام داشتند که هر دو اهل هنر و شعر بودند.
دورهٔ ابتدایی را در دبستان خیام کاشان (شهید مدرّس فعلی) (۱۳۱۹) و متوسّطه را در دبیرستان پهلوی کاشان خرداد ۱۳۲۲ گذراند و پس از فارغالتحصیلی در دورهٔ دوسالهٔ دانشسرای مقدماتی پسران به استخدام ادارهٔ فرهنگ کاشان درآمد. در شهریور ۱۳۲۷ در امتحانات ششم ادبی شرکت نمود و دیپلم دوره دبیرستان خود را دریافت کرد. سپس به تهران آمد و در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و هم زمان به استخدام شرکت نفت در تهران درآمد که پس از ۸ ماه استعفا داد. سپهری در سال ۱۳۳۰ نخستین مجموعهٔ شعر نیمایی خود را به نام مرگ رنگ منتشر کرد. در سال ۱۳۳۲ از دانشکده هنرهای زیبا فارغ التحصیل شد و نشان درجه اول علمی را دریافت کرد. در همین سال در چند نمایشگاه نقاشی در تهران شرکت نمود و نیز دومین مجموعهٔ شعر خود را با عنوان زندگی خوابها منتشر کرد. در آذر ۱۳۳۳ در ادارهٔ کل هنرهای زیبا (فرهنگ و هنر) در قسمت موزهها شروع به کار کرد و در هنرستانهای هنرهای زیبا نیز به تدریس میپرداخت
وی به فرهنگ مشرق زمین علاقه خاصی داشت و سفرهایی به هندوستان، پاکستان، افغانستان، ژاپن و چین داشت. مدتی در ژاپن زندگی کرد و هنر «حکاکی روی چوب» را در آنجا فراگرفت. همچنین به شعر کهن سایر زبان ها نیز علاقه داشت؛ از این رو ترجمههایی از شعرهای کهن چینی و ژاپنی را انجام دادهاست.
در مرداد ۱۳۳۶ از راه زمینی به کشورهای اروپایی سفر کرد و به پاریس و لندن رفت. ضمنا در مدرسهٔ هنرهای زیبای پاریس در رشتهٔ لیتوگرافی نام نویسی کرد. در دورانی که به اتفاق حسین زندهرودی در پاریس بود بورس تحصیلیاش قطع شد و برای تأمین مخارج و ماندن بیشتر در فرانسه و ادامهٔ نقاشی، مجبور به کار شد و برای پاک کردن شیشهٔ آپارتمانها، گاهی از ساختمانهای بیستطبقه آویزان میشد.
وی همچنین کارهای هنری خود را در نمایشگاهها به معرض نمایش گذاشت. حضور در نمایشگاههای نقاشی همچنان تا پایان عمر وی ادامه داشت. سهراب سپهری مدتی در اداره کل اطلاعات وزارت کشاورزی با سمت سرپرست سازمان سمعی و بصری در سال ۱۳۳۷ مشغول به کار شد. از مهر ۱۳۴۰ نیز شروع به تدریس در هنرکدهٔ هنرهای تزیینی تهران نمود. پدر وی که به بیماری فلج نیز مبتلا بود، در سال 1341 فوت میکند. در اسفند همین سال بود که از کلیهٔ مشاغل دولتی به کلی کنارهگیری کرد. پس از این سهراب با حضور فعال تر در زمینه شعر و نقاشی آثار بیشتری آفرید و راه خویش را پیدا کرد. وی با سفر به کشورهای مختلف ضمن آشنایی با فرهنگ و هنرشان نمایشگاههای بیشتری را برگزار نمود.
سهراب هنرمندی جستجوگر، تنها، کمال طلب، فروتن و خجول بود که دیدگاه انسان مدارانه اش بسیار گسترده و فراگیر بود. از این رو آثار وی همیشه با نقد و بررسی همراه بوده که برخی از این کتاب ها چنین میباشند: «تا انتها حضور»، «سهراب مرغ مهاجر» و «هنوز در سفرم»، «بیدل، سپهری و سبک هندی»، «تفسیر حجم سبز»، «حافظ پدر، سهراب سپهری پسر، حافظان کنگره»، «نیلوفر خاموش: نظری به شعر سهراب سپهری» و «نگاهی به سهراب سپهری».
امیر محمود بن امیر یمین الدین طغرایی (769 - 685 ه . ق )
محل تولد: فریومد جوین خراسان. وی دارای فضایل اخلاقی و علمی و اهل زهد و تقوا بود. او مذهب تشیع داشت و اهل عرفان نیز بوده است. این قطعه منسوب به اوست:
ان کس که بداند و بداند که بداند اسب شرف از گنبد گردون بجهاند
ان کس که بداند و نداند که بداند اگاه نمائید که بس خفته نماند
ان کس که نداند و بداند که نداند لنگان خرک خویش به منزل برساند
ان کس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالهر بماند
اذر بیگدلی ( 1195-1123 ه.ق)
لطفعلی اذر بیگدلی در اصفهان متولد شد که در غزل سرایی و قصیده گویی مهرت داشت. کتاب معروف وی اتشکده نام دارد که شرح حال بسیاری از شعرای معروف در ان ذکر شده است.
منظومه معروفی به نام یوسف و زلیخا دارد که به تقلید از یوسف و زلیخای جامی سروده است.
به گفته جلال الدین محمد بلخی، شاعر اعجوبه ایرانی به ادمی شکل دگر خندیدن می اموزد:
گرچه من خود ز عدم دلخوش و خندان زادم
عشق اموخت مرا شکل دگر خندیدن
همان است که کینه را از خنده می زداید و انها را انسانی می کند.
عشق دلپذیرترین جهان بینی ادمی است.
رابیندرانات تاگور شاعر و فیلسوف بزرگ هندی در ستایش عشق چنین می سراید:
و اما عشق!
محبوبه من اوست
شادی و رنج های او بیکران
نوا و بی نوایی او نیز بی پایان است.