شمع های استوانه ای قطور را خریداری کرده و به دور آنها یک تکه پارچه کنفی بچسبانید. سپس تمام این شمع ها را در سینی چوبی ای قرار داده و با میوه های کاج تزئین کنید.
گلهای خشک پاییزی را جم آوری کرده و با یک نخ کنفی آنها را به دور جا شمعی های شییه ای استوانه ای نصب کنید. برای زیباتر شدن می توانید از کدو تنبلهای مینیاتوری هم بهره ببرید.
فامیل دور: چی بگم؟!
آقای مجری: اگر در بند در ماندو نه! اون قبول نیست!
فامیل دور: اونو میخواستم بگم آخه! اینو میگم حالا: از در درآمدی و من از خود به در شدم...
پسرعمه زا: سلطان غم مادر، بی تو پسر نمیشود!
آقای مجری: نه بچه جان! یه شعر قشنگ؛ باید میم هم داشته باشه.
پسرعمه زا: می تو پسر نمیشود... خوبه؟!
فامیل دور: ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم...
آقای مجری: این دیوونم کرد از دست این دره!
پسرعمه زا: سلطان غم مادر!
ببعی: مرنجان دلم را که این مرغ وحشی، ز بامی که برخاست، مشکل نشیند، ببببعععع! عین بده...
پسرعمه زا: سلطان غم مادر!!!
آقو ما به دنیا اومدیم انقلاب شد، حرف زدیم جنگ شد
هه هه هه هه یعنی له لهما!
به سوالهای زیر به دقت فکر کنید و جوابهای خود را روی یک صفحه کاغذ بنویسید. آنچه را که به طور طبیعی به ذهنتان می رسد یادداشت کنید. زمان لازم برای آن که خودتان را واقعاً در موقعیتهای گفته شده احساس کنید، در نظر بگیرید و بعد پاسخ دهید.
۱- خود را در یک کشتی تصوّر کنید که در حال غرق شدن است. شما خود را به آب میاندازید و با شناکردن خود را به یک قایق نجات میرسانید و از آن بالا میروید.
چند نفر دیگر را در آن قایق نجات همراه خود میبینید؟
۲- خود را به ساحل میرسانید و بیابان وسیعی را در مقابل خود میبینید. چند وسیله شخصی و مقداری خوراکی بر میدارید و در جستجوی نجات، راه بیابان را در پیش میگیرید.
چند جفت کفش برمیدارید؟
۳- پس از یک راهپیمایی طولانی و سخت، از یک تپه شنی بالا میروید و با خوشحالی شهری را در دوردست میبینید. همچنین متوجه میشوید که در فاصلهای نه چندان دور در سمت راست شما واحهای وجود دارد.
آیا ابتدا به آنجا میروید و برای 3-4 دقیقه استراحت میکنید؟ یا هر چقدر که میخواهید استراحت میکنید؟ یا آن که آن را نادیده گرفته به راهتان به سوی شهر ادامه میدهید؟
۴- پس از ورود به شهر، قصری توجه شما را به خود جلب میکند و تصمیم میگیرید که وارد آن شوید. پس از عبور از دروازهها، خود را در یک راهروی طولانی مییابید که به اتاق پادشاه منتهی میشود. وارد اتاق میشوید و شاه و ملکه را میبینید که در کنار هم به تخت نشستهاند.
شاه و ملکه چه شکلی هستند؟ چگونه در کنار هم هستند و چه ویژگیها و خصوصیاتی را برایتان مجسم میکنند؟
۵- از آن اتاق خارج میشوید و از یک پلکان مارپیچی پایین میروید. تاریک و سایهدار است، با مشعلهایی بر روی دیوار که به طور نوبتی روشن و خاموش میشوند. همین طور که پائین میروید، ناگهان یک زن (اگر شما مرد هستید) و یا یک شوالیه (اگر شما زن هستید) از کنارتان عبور میکند. شما فقط برای یک لحظه صورتش را میبینید و این تصویر، یک نفر که میشناسید را به یادتان میآورد.
یاد چه کسی افتادید؟
۶- پلّهها شما را به اتاق پذیرایی میرساند و شما میز بسیار بزرگی با یک گیلاس پایهدار در وسط آن میبینید. به گیلاس نگاه کنید.
چقدر آن پر از مایعات است؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پیش از خواندن پاسخ مطمئن شوید جوابهایتان را کامل تصور کرده و به دقت نوشتهاید وگرنه تست را از دست میدهید!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
1- تعداد دوستان واقعی که دارید.
۲- تعداد عشقهای واقعی که قبل از ازدواج خواهید داشت.
۳- اصول اخلاقی شما در کار شبیه همین تصمیمی است که گرفتید. یعنی وقتی کار دارید چقدر به کار یا استراحت اولویت میدهید.
۴- آنچه تصوّر کردهاید آن چیزی است که به نظر شما یک زوج ایدهآل باید آن گونه باشند و در واقع دوست دارید زوج شما این طور باشد.
۵- این همان شخصی است که ذهنتان درگیر اوست.
۶- میزان پر بودن گیلاس، نشانگر این است که شما در یک رابطه دوستی چقدر از خودتان مایه میگذارید.