طنزک٢

بعله آقای مسی روزگاره دیگه دقیقه آخر بهمون گل زدی






اینبار دقیقه آخر گل خوردین..


...........جالب و خواندنی……


و قانون اصلى براى ازدواج:

1.قبل از ازدواج خیلى خوب فکر کنید

.

.

.

.

.

.

.

.

2.بعد از ازدواج دیگه اصلا فکر نکنید چون اگر تو قانون اول کم کارى نمى کردى الان کارت به اینجا نمیکشید سرتو بنداز پائین زندگیتو بکن دیگه اتفاقیه که افتاده :|


..............جالب و خواندنی............


یه حسی بهم میگه توی بازی امشب آلمان و آرژانتین

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

، برزیل بازم گل می خوره! :)))


.......جالب و خواندنی.......


مادره خطاب به پسرش: نیوتن رو میشناسی ؟

پسره :نه کی هست؟

مادره : اگه به درسات بیشتر توجه میکردی میشناختیش !

پسره: خیلی خوب ، پارمیدا رو میشناسی ؟

مادر : نه !!!

پسره : اگه به شوهرت بیشتر توجه میکردی میشناختیش


عکس طنز جدید با جمله های جالب

نابغه هاش جواب بدن؟





بلایی که مغز سر ما میاره!!!!





قصه ما و مامان هامون!




زمانی که شلوار برای بودن التماس می کند




دیوی و جمله های برعکس! جمله درست جبه؟؟؟

بهلول، عاقل ترین دیوانه

حکایت سخن گفتن بهلول با مردگان.......

زاهدی گفت : روزی به گورستان رفتم و بهلول را در آنجا دیدم پرسیدمش اینجا چه می کنی؟

گفت : با مردمانی همنشینی همی کنم که آزارم نمی دهند اگر از عقبی غافل شوم یاد آوریم می کنند و اگر غایب شوم غیبتم نمی کنند

حکایت راه حل بهلول برای پرداخت پول بخار......

یک روز عربی ازبازار عبور می کرد  که چشمش به دکان خوراک پزی افتاد از بخاری که از سر دیگ بلند میشد خوشش آمد تکه نانی که داشت بر سر آن میگرفت و میخورد

هنگام رفتن صاحب دکان گفت : تو از بخار دیگ من استفاده کردی وباید پولش را بدهی

مردم جمع شدن  مرد بیچاره که از همه جا درمانده بود بهلول را دید که از آنجا می گذشت

از بهلول تقاضای قضاوت کرد بهلول  به آشپز گفت : آیا این مرد از غذای تو خورده است؟

آشپز گفت : نه ولی از بوی آن استفاده کرده است

بهلول چند سکه نقره از جیبش در آورد و به آشپز نشان داد وبه زمین ریخت وگفت : ای آشپز صدای پول را تحویل بگیر

آشپز با کمال تحیر گفت : این چه طرز پول دادن است؟

بهلول گفت :  مطابق عدالت است کسی که بوی غذا را بفروشد در عوض باید صدای پول  دریافت کند

 

حکایت آسان ترین راه بهلول برای کوه نوردی.....

شخص تنبلی نزد بهلول آمده و پرسید :

می خواهم از کوهی بلند بالا روم می توانی نزدیکترین را ه را به من نشان دهی؟

بهلول جواب داد:  نزدیکترین و آسانترین راه : نرفتن بالای کوه است

حکایت زندگی از نگاه بهلول

شخصی از بهلول پرسید:

می توانی بگویی زندگی آدمیان مانند چیست ؟

بهلول جواب داد : زندگی مردم مانند نردبان دو طرفه است که از یک طرفش سن آنها بالا می رود و از طرف دیگر زندگی آنها پائین می آید