سایه سپید
سایه سپید

سایه سپید

مادرانه ها....

دکتری برای خواستگاری دختری رفت ولی دختر او را رد کرد و گفت به شرطی قبول میکنم که مادرت به عروسی نیاید

آن جوان در کار خود ماند و پیش یکی از اساتید خود رفت و با خجالت چنین گفت: در سن یک سالگی پدرم مرد ومادرم برا اینکه خرج زندگیمان را تامین کند در خونه های مردم رخت و لباس میشست

حالا دختری که خیلی دوستش دارم شرط کرده که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است نه فقط این بلکه این گذشته مادرم مرا خجالت زده کرده است به نظرتان چکار کنم

استاد به او گفت:از تو خواسته ای دارم به منزل برو و دست مادرت را بشور، فردا به نزد من بیا و بهت میگم چکار کنی

و جوان به منزل رفت و اینکار را کرد ولی با حوصله دستای مادرش را در حالی که اشک بر روی گونه هایش سرازیر شده بود انجام داد زیرا اولین بار بود که دستان مامانش درحالی که از شدت شستن لباسهای مردم چروک شده وتماما تاول زده و ترک برداشته اند را دید

طوری که وقتی آب را روی دستانش میریخت از درد به لرز میفتاد.

پس از شستن دستان مادرش نتونست تا فردا صبر کند و همون موقع به استاد خود زنگ زد و گفت:

ممنونم که راه درست را بهم نشون دادی من مادرم را به امروزم نمیفروشم چون اون زندگی را برای آینده من تباه کرد . . .

به سلامتی همه مادرا 

Photo: ‎دکتری برای خواستگاری دختری رفت ولی دختر او را رد کرد و گفت به شرطی قبول میکنم که مادرت به عروسی نیاید

آن جوان در کار خود ماند و پیش یکی از اساتید خود رفت و با خجالت چنین گفت: در سن یک سالگی پدرم مرد ومادرم برا اینکه خرج زندگیمان را تامین کند در خونه های مردم رخت و لباس میشست

حالا دختری که خیلی دوستش دارم شرط کرده که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است نه فقط این بلکه این گذشته مادرم مرا خجالت زده کرده است به نظرتان چکار کنم

استاد به او گفت:از تو خواسته ای دارم به منزل برو و دست مادرت را بشور، فردا به نزد من بیا و بهت میگم چکار کنی

و جوان به منزل رفت و اینکار را کرد ولی با حوصله دستای مادرش را در حالی که اشک بر روی گونه هایش سرازیر شده بود انجام داد زیرا اولین بار بود که دستان مامانش درحالی که از شدت شستن لباسهای مردم چروک شده وتماما تاول زده و ترک برداشته اند را دید

طوری که وقتی آب را روی دستانش میریخت از درد به لرز میفتاد.

پس از شستن دستان مادرش نتونست تا فردا صبر کند و همون موقع به استاد خود زنگ زد و گفت:

ممنونم که راه درست را بهم نشون دادی من مادرم را به امروزم نمیفروشم چون اون زندگی را برای آینده من تباه کرد . . .

به سلامتی همه مادرا <3‎

خواندنی ها

ای آدمک,,,!!!

آخر دنیاست! بخند!
مرگ همین جاست! بخند!
دست خطی که تورا عاشق کرد
شوخی کاغذی ماست بخند

آن خدایی که بزرگش خواندی!! >>به خدا مثل تو تنهاست <<بخند,,,,,



باد ﻣﯽ ﻭﺯﺩ ...

ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯽ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﺩﯾـــــــــــــﻭﺍﺭ ﺑﺴﺎﺯﯼ ﯾـــــــــﺎ
ﺁﺳﯿـــﺎﺏ ﺑﺎﺩﯼ ...

ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﺎ ﺗﻮﺳﺖ


Photo: ‎ﺗﻨﻬﺎ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﺣﺎﺻﻞ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻭﻗﻒ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻫﺪﻑ ﮐﻨﯽ .
ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺳﻪ ﺳﺘﻮﻥ ﺍﺳﺖ÷
.1ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻥ ﮔﺬﺷﺘﻪ
.2 ﻏﻨﯿﻤﺖ ﺷﻤﺮﺩﻥ ﺣﺎﻝ
.3ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﯾﻨﺪﻩ ..................‎

تنها ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﺣﺎﺻﻞ ﻣﯿﺸﻮﺩ

ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻭﻗﻒ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻫﺪﻑ ﮐﻨﯽ .
ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺳﻪ ﺳﺘﻮﻥ ﺍﺳﺖ÷
.1ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻥ ﮔﺬﺷﺘﻪ
.2 ﻏﻨﯿﻤﺖ ﺷﻤﺮﺩﻥ ﺣﺎﻝ

.3ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﯾﻨﺪﻩ .


مثل کبریت کشیدن در باد زندگی دشوار است. من خلاف جهت آب شنا کردن را،مثل یک معجزه باور دارم. آخرین دانه کبریتم را میکشم در این باد...هرچه باداباد!

سهراب سپهری


سکوت کن...

بگذار بغضهایت سر بسته بمانند!
گاهی سبک نشوی،

"سنگین تری


من ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ

ﺳﺎﻋﺘﯽ ﻏﺮﻕ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﺑﺎﺷﻤـــ !!
ﻋﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻋﺎﻃﻔﻪ ﻫﺎ
ﺗﻬﯽ ﺍﺯ ﻣﻮﺝ ﻭ ﺳﺮﺍﺑــــ
ﺩﻭﺭﺗـــــــــﺮ ﺍﺯ ﺭﻓﻘــــــــــــــــﺎ…
ﺧﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﻫﺮﭼﻪ ﻓﺮﺍﻗـــــ !!
ﻣﻦ ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﺴﺘﻤـــ ؛
ﻭ ﻧﻪ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺑﻠﻐﺰﺩ ﺑﺮ ﻣﻨـــ

ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺗﻨﮓ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﺸﺘﻪ ﻭ ﺑﺴــ


گاﻫﯽ ﻭﻗﺖ ﻫﺎ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﮐﻪ ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ؛ ﺳﺎﻋﺖ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ "ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ" ﮐﻮﮎ ﮐﻨﻢ.


دستهای کوچکش به زور به ماشین شاسی بلند حاجی میرسید.... با التماس میگفت: آقا...آقا... دعا میخری؟! اما حاجی بیخیال تسبیح دانه درشتش را میچرخاند...و برای فرج امام زمان دعا میکرد..


Photo: ‎خیلی روزا از سر لجبازی ... چترم و جا میزارم تو خونه
دوست دارم مریض بشم تو بارون ... شاید حالم تــــورو برگردونه

خیلی وقته <3 روزای بارونی <3  ... حس تنهایی عذابم میده
نمیدونم بی تــــو چندتا <3 پاییز <3  ... این خیابون من و تنها دیده

آخرین بار دستکشت جا مونده ... تو جیب جاکت آبی رنگم
عطر دستاتــــو هنوزم میده ... آخ نمیدونی چقدر دلتنگم

ادمین شیوانا‎

خیلی روزا از سر لجبازی ... چترم و جا میزارم تو خونه
دوست دارم مریض بشم تو بارون ... شاید حالم تــــورو برگردونه

خیلی وقته  روزای بارونی  ... حس تنهایی عذابم میده
نمیدونم بی تــــو چندتا  پاییز  ... این خیابون من و تنها دیده

آخرین بار دستکشت جا مونده ... تو جیب جاکت آبی رنگم
عطر دستاتــــو هنوزم میده ... آخ نمیدونی چقدر دلتنگم

ادمین شیوانا



توجه توجه

 با ﻫـــﺮ ﻧﯿــﺘﯽ ﺩﺭ ﻋـــﺰﺍﺩﺍﺭﯼ ﻫﺎ ﺷﺮﮐـــﺖ ﻣﯿﮑﻨﯿــﺪ ...
ﻟﻄﻔــﺎ ﻇﺮﻭﻑ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﻣﺼﺮﻭﻑ ﺭﻭ ﺩﺍﺧﻞ ﺳﻄﻞ
ﺯﺑﺎﻟﻪ ﺑﻨﺪﺍﺯﯾﺪ !!!
ﺭﻓﺘﮕـــﺮ ﻣﺤــﻠﻪ ﺟﺰﺀ ﻟﺸﮑﺮﯾﺎﻥ ﯾﺰﯾــــﺪ ﻧﺒﻮﺩ !

عکس ‌ایرانی ‌که‌ پربیننده ‌ترین‌ عکس دنیا شد + تصویر

این عکس هنری مربوط به سایت پیوندها می باشد که اغلب در زمان بازدید صفحات اینترنتی و گاهی نیز بطور خودکار بدون درج وب گاه های فیلتر شده رویت می شود. تارنمای مذکور بعد از بلاگفا بالاترین رتبه در بین سایت های ایرانی از نگاه سایت معروف الکسا دارد. 


عکس ‌ایرانی ‌که‌ پربیننده ‌ترین‌ عکس دنیا شد + تصویر


بر اساس اطلاعات سایت های آماردهنده ، تعداد بازدید روزانه این تارنما نزدیک به ۲ میلیون بار در روز می باشد [ در اینصورتعکس قرار گرفته در این صفحه، پربیننده ترین عکس در یک روز در کل دنیا می باشد] و پهنای باندی نزدیک به ۱۳۰ گیگ ماهانه مصرف دارد از نظر این سایت ها ارزش این صفحه اینترنتی با توجه به میزان بازدیدش معادل ۲/۵ میلیون دلار آمریکا برآورد شده است.